گروه پژوهشی مطالعات دلبستگی و روابط بین‌فردی

دلبستگی یک پیوند عاطفی عمیق و بلندمدت میان کودک و مراقب است و تاثیر بنیادی بر تمام جوانب انسان از جمله ذهن، بدن، عواطف، روابط، و ارزش‌ها دارد (لوی و ارلانز، 2000). بالبی  (1969/1982) ادعا نمود که انسان‌ها با نوعی گرایش ذاتی به‌دنیا آمده و برانگیخته می‌شوند تا در هنگام نیاز به جستجوی چهره‌های معنادار (چهره‌های دلبستگی) بپردازند. این نظام در تمام سنین دارای کنش‌های نظم‌دهنده بنیادی (مانند محافظت در برابر تهدید‌ها و کاهش تنیدگی) است ولی این کنش‌ها در نوزادی و اوایل کودکی بیشتر قابل مشاهده است. نظریه دلبستگی جان بالبی تاکیدی جدید و جالب بر روابط والدین و كودكان و تاثیر آن بر تحول شخصیت داشت. برخلاف الگوهای روان‌تحلیل‌گری كه بر تعارض‌های درون روانی و كشاننده‌های غریزی تأكید داشتند، جان بالبی چارچوبی را فراهم آورد كه به‌واسطه آن میتوان فهمید كه چگونه تجربیات زودرس كودكان در روابط نزدیك با والدین، انتظارات و توقعات از خود و دیگران را شكل می‌دهد و همچنین باعث به‌وجود آمدن راهبردهایی برای حفظ و نگهداری نزدیكی به چهره‌های دلبستگی می‌گردد. این جنبه‌های شخصیت در زمان احساس خطر، چالش یا تهدید فعال می‌شوند تا موقعیت خطرساز یا تهدید‌كننده را مدیریت نمایند یا با آن مقابله كنند. هرچه میزان تنیدگی، خطر و یا تهدید بیشتر باشد، فعالیت بیشتری را در نظام دلبستگی باعث می‌شود. در این چارچوب، اعتماد بوجود آمده در كودك به خاطر نزدیكی به چهره‌های دلبستگی، نقش مهمی را در تنظیم نظام مهار تنیدگی در شخصیت ایفا می‌كند (کوباک، کسیدی، لایونز روث و زیو، 2006).
 
از زمان تحول نظریه دلبستگی تاکنون، مطالعات متمرکز بر این سازه به‌طور روز افزونی گسترش یافته و در زمینه‌های مختلف به‌کار گرفته شده است. پژوهش‌ها و مطالعات دلبستگی دیگر صرفا به‌رابطه مراقب کودک و تحول کودک خلاصه نمی‌شود و در حیطه‌های مختلفی به‌کار گرفته شده است. به‌طور خلاصه می‌توان گفت که نظام دلبستگی در زمینه های مختلف تحولی و اجتماعی و در مقاطع مختلف شکل‌دهنده مسیر تحولی فرد بوده و می‌تواند به‌عنوان یک عامل محافظت کننده و یا خطر‌ساز در این مسیر وارد عمل شود. پژوهش‌ها و مطالعات، تاثیر دلبستگی ایمن و ناایمن را در زمینه‌های مختلف نشان داده‌اند. در حقیقت، یکی از ویژگی‌های متمایز‌کننده این نظریه و پژوهش‌های مرتبط با آن گستردگی حیطه‌های مورد بررسی آن است. مطالعات دلبستگی در گستره‌ای از روان‌شناسی مثبت و تحولی تا آسیب‌شناسی روانی؛ از مداخلات و برنامه‌های پیش‌گیرانه تا تکنیک‌ها و فرایندهای درمانی؛ از مطالعات و مداخلات متمرکز بر تولد و پیش از آن تا مداخلات مرتبط با سوگ؛ از روابط والد-کودک تا روابط زوجین و حتی روابط میان معلم-شاگرد، در شاخه‌های مختلف روان‌شناسی همچون، حیطه روان‌شناسی رشد، روان‌شناسی اجتماعی، مطالعات خانواده، مطالعات عصب‌شناختی و دیگر شاخه‌های روان‌شناسی و در نهایت رابطه انسان با خدا و ابعاد آن کاربرد دارد.
 
مداخلات دلبستگی محور، عنوانی است که به برنامه‌ها و مداخلات درمانی اطلاق می‌شود که در طراحی و اجرای آن، اصول و پیش فرض‌های نظریه دلبستگی در نظر گرفته شده و روش‌های برآمده از آن بر مبنای الگوی دلبستگی می‌باشد. بر مبنای اهمیت دلبستگی در تحول شخصیت و تاثیر آن بر پیامدهای بعدی، مداخلات و درمان‌های دلبستگی محور نیز در سال‌های اخیر رشد فزاینده‌ای داشته‌اند. پژوهش در این قلمرو، یعنی انتقال مفاهیم نظری به موقعیت‌های بالینی برای بسیاری جذاب بوده است. این مداخلات به‌طور کلی بر دو حوزه کودک و زوجین متمرکز بوده‌اند. در حیطه مداخلات متمرکز بر کودک، هدف این برنامه‌ها تغییر رفتارهای والدینی و تسهیل دلبستگی ایمن در کودکان بوده است.

گروه هدف بیشتر این مطالعات نوزادان و مادران آنها و با هدف پیشگیری یا درمان‌های زودهنگام بوده است و محدویت‌ها و کمبودهای زیادی در مداخلات طراحی شده برای گروه‌ها هدف مختلف وجود دارد. در سال‌های اخیر، تلاش‌های مختلفی در ایران نیز برای طراحی مداخلات دلبستگی محور در حیطه‌های مختلف انجام شده و اثر بخشی این مداخلات نشان داده شده است. بخش بزرگی از این مطالعات در دانشگاه شهید بهشتی انجام شده و تعدادی از آنها در در اسفند ماه سال 1392، برای نخستین‌بار در سطح کشور، در اجتماع یادگیری دلبستگی که در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، ارائه و با استقبال بی‌نظیر دانشجویان روبرو شد. همانطور که در بخش پیشین گفته شد، در سراسر دنیا مراکز پژوهشی مختلفی بر مبنای نظریه دلبستگی دایر و مشغول می‌باشند. در حیطه مداخلات، برخی دیگر از مراکز مانند «موسسه درمانی و آموزشی دلبستگی [1]» در فلوریدا و کلورادو و همچنین مرکز «متخصصان دلبستگی و ضربه [2]» در کرکلند بر مداخلات دلبستگی محور متمرکز هستند. همچنین برخی مراکز دیگر متمرکز بر ارتقای سطح کنش‌وری خانواده‌ها و رابطه والد-کودک با عنوان فرزندپروری مبتنی بر دلبستگی [3] در کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا فعال بوده و در تمام دنیا دارای شعب پژوهشی و آموزشی می‌باشند. بزرگترین محدودیت مطالعات مرتبط با مداخلات دلبستگی محور در ایران، عدم دسترسی به ابزارهای سنجش مناسب برای دلبستگی، دوره‌های آموزشی مرتبط با مداخلات مختلف و عدم ارتباط بین پژوهشگران این حیطه می‌باشد.

[1] attachment treatment and training institute
[2] Attachment and trauma specialists
[3] Attachment parenting
دانلودها:
کتابچه راهنمای مداخلات بالینی برای مراجعین